[فعل]

solmak

/sɔɫmˈak/
فعل گذرا

1 پژمرده شدن بی‌رنگ شدن

  • 1.Çiçekleri sılamayınca solmuşlar.
    1. وقتی به گل‌ها آب ندهی پژمرده می‌شوند.
  • 2.Perdeler güneşten solmuştu.
    2. پرده‌ها بخاطر آفتاب بی‌رنگ شده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان