[فعل]

taşınmak

/taʃɯnmˈak/
فعل گذرا

1 اسباب‌کشی کردن نقل مکان کردن

  • 1.Biz yeni evimize taşındık.
    1. ما به خانه جدیدمان اسباب‌کشی کردیم.
  • 2.Komşumuz gelecek hafta taşınacak.
    2. همسایه‌مان هفته آینده نقل مکان خواهد کرد.

2 حمل شدن

  • 1.Arabalar boşaltılıp içindekiler eve taşındı.
    1. ماشین‌ها تخلیه شدند و وسایل داخلش به خانه حمل شدند.
  • 2.Koliler üçüncü kata taşınacak.
    2. کارتن‌ها به طبقه سوم حمل می‌شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان