خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضعيف کردن
[فعل]
أَضْعَفَ
فعل گذرا
1
ضعيف کردن
1.المَرَضُ يُضْعِفُ الجِسْمَ.
بیماری، بدن را ضعیف میکند.
2.هَذِهِ الحَادِثَةُ لَمْ تُضْعِفْ عَزْمَهُ!
این حادثه اراده او را ضعیف نکرد!
کلمات نزدیک
سوى
جرم
بدل
أبصر
انطوى
إعمار
أفاد
أقبل
انهدم
اهتم
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان