خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بینی
[اسم]
أَنْف
قابل شمارش
مذکر
[جمع: آنَاف]
1
بینی
دماغ
1.نَزَفَ أَنْفِي قَبْلَ قَلِيل.
کمی پیش دماغم خونریزی کرد [خوندماغ شدم].
کلمات نزدیک
كولومبيا
جامايكا
هندوراس
هايتي
غيانا
عين
أذن
فم
سن
شفة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان