Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . چشم
2 . چشمه
3 . تعیین کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
عَيْن
قابل شمارش
مونث
[جمع: عُيُون]
1
چشم
1.لِمَاذَا لَا تَنْظُر فِي عَيْنَيَّ؟
چرا به چشمانم نگاه نمیکنی؟
2.يُزْعِجُنِي الأَلَمُ الَّذِي فِي عَيْنَيَّ.
درد چشمهایم آزارم میدهد.
2
چشمه
1.اِلْتَقَطْتُ هَذِهِ الصُّورَة بِجَانِب أَجْمَل عَيْن فِي العَالَمِ.
این عکس را من در کنار زیباترین چشمه جهان گرفتم.
2.هَلْ تُحِبُّ أَنْ نَذْهَب جَنْبَ العَيْن؟
آیا دوست داری به کنار چشمه برویم؟
[فعل]
عَيَّنَ
فعل گذرا
1
تعیین کردن
انتخاب کردن
1.عيِّنِ الجَوَابَ الصّحِيحَ.
پاسخ درست را تعیین کنید.
2.عَيَّنَنِي المُدَرِّبُ حَكَماً.
مربی من را بهعنوان داور انتخاب کرد.
کلمات نزدیک
أنف
كولومبيا
جامايكا
هندوراس
هايتي
أذن
فم
سن
شفة
شعر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان