1 . پراکنده شدن
[فعل]

اِنْفَضَّ

فعل ناگذر

1 پراکنده شدن متفرق شدن

  • 1.وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ.
    اگر تندخو و سنگ‌دل بودی مردم از گرد تو متفرق می‌شدند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان