خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوراخ
[اسم]
ثَقْب
قابل شمارش
مذکر
[جمع: ثُقُوب]
1
سوراخ
1.رَأَيْتُ ثَقْباً فِي ثَوبِهَا.
من یک سوراخ در لباس او دیدم.
2.هُنَاكَ ثَقْبٌ فِي عَجَلَةِ تِلْكَ الدَرَّاجَة!
در چرخ آن دوچرخه سوراخی وجود دارد!
کلمات نزدیک
هزم
متفائل
تكاسل
تباعد
شبع
ذريعة
خطير
حكومة
رزق
حقق
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان