خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پل
2 . بریج (نوعی بازی با ورق)
[اسم]
جِسْر
قابل شمارش
مذکر
[جمع: جُسُور]
1
پل
1.أَنَا أَنْتَظِرُكَ عَلَى الجِسْر.
من روی پل منتظرت هستم.
2.دَمَّرَ الزِّلْزَالُ العَدِيدَ مِنَ الجُسُور!
آن زلزله پلهای زیادی را خراب کرد!
3.هَلْ زُرْتَ أَطْوَل جِسْر فِي العَالَم؟
آیا از طولانیترین پل دنیا دیدن کردهاید؟
2
بریج (نوعی بازی با ورق)
1.تَعَال لِنَلْعَب بِرِيج.
بیا بریج بازی کنیم.
کلمات نزدیک
حقيبة السفر
درجة أولى
درجة إقتصادية
درجة رجال الأعمال
طائرة شحن
سفينة
طائرة
دراجة
سيارة الأجرة
سيارة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان