خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آتشزدن
2 . سوختگی
3 . آتش زدن
4 . سوزاندن
[اسم]
حَرْق
قابل شمارش
مذکر
[جمع: حُرُوق]
1
آتشزدن
سوزاندن
2
سوختگی
1.الحَرْقُ هُوَ نَوع مِنَ الإِصَابَة فِي النَّسِيج العَضُلِي أَو الجِلْد بِسَبَبِ الحَرَارَة.
سوختگی نوعی آسیب در بافت عضلانی یا پوست است که در اثر گرما ایجاد میشود.
[فعل]
حَرَّقَ
فعل گذرا
1
آتش زدن
سوزاندن
1.حَرَّقَهُ بِالنَّارِ.
او آن را با آتش سوزاند.
2.قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ.
گفتند: «اگر كارى مىكنيد، او را بسوزانيد و خدايانتان را يارى دهيد.»
[فعل]
حَرَقَ
فعل گذرا
1
سوزاندن
1.تَحْرُقُ الرِّمَالُ أَقْدَامَ مَنْ يَسِيرُ عَلَيْهَا مِنْ شِدَّةِ الحَرِّ.
شنها، پاهای کسانی را که روی آنها حرکت میکنند، از شدت گرما میسوزانند.
2.سَنَجْمَعُ أَعْشَابَ الحَدِيقَةِ ثُمَّ نَحْرُقُهَا بِالنَّارِ.
ما علفهای باغ را جمع میکنیم و سپس آنها را با آتش میسوزانیم.
کلمات نزدیک
كدمة
نبض
حادث
جرح
تصوير بالرنين المغناطيسي
عضة
حالة الطوارئ
إصابة الرأس
ارتجاج في المخ
خيط جراحي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان