خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حکایت کردن
[فعل]
حَكَى
فعل گذرا
1
حکایت کردن
گفتن، حکایت شدن
1.مَنْ حَكَى لَكَ هَذَا الخَبَر؟
چهکسی این خبر را به شما گفت؟
2.يُحْكَى أَنَّ رَجُلاً كَانَ كَثِيرَ المَعَاصِي وَ العُيُوبِ، فَنَدِمَ عَلَى أَعْمَالِهِ السَّيِّئَةِ وَ حَاوَلَ أَنْ يُصْلِحَهَا.
حکایت میشود که مردی بسیار گناهکار و پر از عیب بود، او از کارهای بدش پشیمان شد و تلاش کرد که آنها را اصلاح کند.
کلمات نزدیک
تظاهر
التزام
أضمر
أسرع
ما من
صفحة
طنطنة
عاد
فلتة اللسان
كرر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان