خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کبوتر
[اسم]
حَمَامَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: حَمَائِم]
1
کبوتر
1.هُوَ يُرِيدُ أَنْ يَشْتَرِي بَعْض الحَمَائِم.
او میخواهد چند کبوتر بخرد.
2.يَا لَهَا مِنْ حَمَامَة جَمِيلَة!
چه کبوتر زیبایی!
کلمات نزدیک
ثعلب الماء
قنفذ
ثور
دببة الباندا الأحمر
لاما
بطة
نورس
دجاجة
ديك صغير
بومة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان