خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دیدن
[فعل]
رَأى
فعل گذرا
1
دیدن
1.رَأَيْتُكَ مَتَى كُنْتَ تَلْعَبُ بِالْكُرَة.
من تو را هنگام بازی با توپ دیدم.
2.رَأَیْتُهُ فِي الشَّارِع.
او را در خیابان دیدم.
3.هَلْ تُصَدِّقُ أَنْ تَرَى فِي يَومٍ مِنَ الأَيَّامِ أَسْمَاكاً تَتَسَاقَطُ مِنَ السَّمَاءِ؟!
آیا باور میکنی که ببینی در روزی از روزها ماهیهایی را که از آسمان میافتند؟!
کلمات نزدیک
بحاجة إلى
هرب
قذف
ف
خائف
شراء
قال في نفسه
قال له
قبل
كآخر عمله
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان