خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همكار
2 . همکلاسی
[اسم]
زَمِيل
قابل شمارش
مذکر
[جمع: زُمَلَاء]
1
همكار
1.أُرِيدُ أَنْ أَتَّصِلَ بِزَمِيلِكَ، لِأَنَّ لَدَيَّ سُؤالَات.
من میخواهم به همکارت زنگ بزنم، زیرا من سؤالاتی دارم.
2.رَأَيْتُ زَمِيلَكَ فِي الشَّارِع.
همکارت را در خیابان دیدم.
2
همکلاسی
همشاگردی
1.أُخْتِي زَمِيلَتِي وَ لِهَذَا أَنَا أَشْعُرُ بِالسَّعَادَة.
خواهرم همکلاسیام است و این باعث میشود که من احساس خوشحالی کنم.
2.هَلْ تَعْرِفُ زَمِيلِي؟
آیا همکلاسیام را میشناسی؟
کلمات نزدیک
صاحب العمل
موظف
بطاقة أعمال
قاعة الاجتماع
بضع الفرج
راتب
تأمين
قسم
مبيع
تسويق
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان