خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدی
[اسم]
سُوء
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَسْوَاء]
1
بدی
بد
1.كُلْ هَذِهِ المَشَاكِل نَاتِجَة عَن سُوء الفَهْم.
تمامی این مشکلات بهخاطر بد فهمی است.
2.هَذَا مِن سُوء حَظِّي.
این از بدشانسی من است.
کلمات نزدیک
حسن العهد
حسام
جوال
جليس السوء
إن
سيد
سيدة
ضيف
لمن
وحدة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان