Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . موبایل
2 . پیشاهنگ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
جَوَّال
قابل شمارش
مذکر
[جمع: جَوَّالَات]
1
موبایل
گوشی، تلفن همراه
1.أَیْنَ وَضَعْتَ جَوَّالَک؟
موبایلت را کجا گذاشتی؟
2.فَجْأَةً رَنَّ الجَوَّال.
ناگهان تلفن همراه زنگ خورد.
3.فَقَدْتُ جَوَّالِي.
موبایلم را گم کردم.
4.هَلْ هَذَا الجَوَّال لَكَ؟
آیا این موبایل برای شما است؟
2
پیشاهنگ
بسیار سفرکننده
1.سَأَقْضي عُطْلَة الصَّيْف بَيْنَ الجِبَال مَعَ فَرِيق الجَوَّالَة.
تعطيلات تابستان را بين کوهها با تیم پیشاهنگ خواهم گذراند.
کلمات نزدیک
جليس السوء
إن
عمود
صلاة
هل
حسام
حسن العهد
سوء
سيد
سيدة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان