خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خرید
[اسم]
شِرَاء
غیرقابل شمارش
مذکر
1
خرید
خریدن، خریدکردن
1.أَنَا خَرَجْتُ مِنَ المَدْرَسَةِ لِأَجْلِ شِرَاء بَعْض كُتُب.
برای خرید چند کتاب از مدرسه بیرون رفتم.
2.مَنْ یَذْهَبُ لِشِرَاء الکُتُب؟
چهکسی برای خرید کتابها میرود؟
کلمات نزدیک
رأى
بحاجة إلى
هرب
قذف
ف
قال في نفسه
قال له
قبل
كآخر عمله
لما
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان