1 . فلج مغزی
[اسم]

شَلَل دِمَاغِيّ

غیرقابل شمارش مذکر

1 فلج مغزی

  • 1.كِرِيسْتِي بِرَاون وُلِدَ فِي أُسْرَة فَقِيرَة وَ كَانَ مُصَاباً بِالشَّلَلِ الدِّمَاغِيِّ.
    کریستی براون در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد و دچار فلج مغزی بود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان