خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صخره
[اسم]
صَخْرَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: صُخُور]
1
صخره
1.أَنَا أَكْرَهُ هَذِه الصَّخْرَة.
من از این صخره بدم میآید.
2.هَذَا الاِسْتِخْرَاج فِي بَعْضِ الأَوقَاتِ يَسْتَغْرِقُ وَقْتاً طَوِيلاً، لِأَنَّ الحَفْرَ يَكُونُ فِي طَبَقَاتِ الصُّخُورِ.
گاهی اوقات این استخراج زمان طولانی را میگیرد، زیرا حفر در طبقات صخرهها است.
کلمات نزدیک
شلال
منحدر
وادي
جليدة ثلجية
موجة عاليه
تل
واد ضيق
مستنقع
غابة استوائية
مجرى
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان