خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تباه شدن
[فعل]
ضَاعَ
فعل ناگذر
1
تباه شدن
گم شدن
1.اِرْحَمُوا عَزِيزاً ذَلَّ، وَ غَنِيّاً اِفْتَقَرَ، وَ عَالِماً ضَاعَ بَيْنَ جُهَّالٍ.
به بزرگی که خوار شده، توانگری که تهیدست شده، دانشمندی که میان نادانان تباه شده، مهربانی کنید.
2.فِيمَا كَانَتْ فَاطِمَة تَلْعَبُ، سَقَطَ خَاتَمُهَا وَ ضَاعَ.
در حالی که فاطمه مشغول بازی بود، انگشتر او افتاد و گم شد.
کلمات نزدیک
صفي
شديدة
سلام
سابق
رد
فك
مضر
مكرمة
أعان
مكروب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان