خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضمانت کردن
[فعل]
ضَمِنَ
فعل گذرا
1
ضمانت کردن
تضمین کردن
1.إِجْتَهِدْ، وَ أَنَا أَضْمِنُ لَكَ النَّجَاحَ.
تلاش کن، من موفقیت تو را تضمین میکنم.
2.هَلْ تَضْمِنُ أَنْ يُجِيبَ أَصْدِقَاؤُكَ مِثْلَ إِجَابَتِكَ؟
آیا ضمانت میدهی که دوستانت مثل خودت پاسخ دهند؟
کلمات نزدیک
صعوبة
خطة
عدة
تبين
إطار إحتياطي
عاهد
قرر
محدد
ندب
مفردة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان