[فعل]

قَرَّرَ

فعل ناگذر

1 قرار گذاشتن تصمیم گرفتن

  • 1.قَرَّرَ أَرْبَعَةُ طُلَّابٍ أَنْ يَغِيبُوا عَنِ الإِمْتِحَان.
    چهار دانش‌آموز قرار گذاشتند که در جلسه امتحان غیبت کنند.
  • 2.قَرَّرَ المُزَارِعُ التَّخَلُّصَ مِنْهَا، وَ هَكَذَا فَعَلَ.
    کشاورز تصمیم گرفت از دست آن‌ها نجات یابد و همین کار را هم کرد.
  • 3.نَحْنُ قَرَّرْنَا لِأَنْ نُسَافِرَ فِي الأُسْبُوعَ القَادِم.
    ما تصمیم گرفتیم که هفته آینده سفر کنیم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان