[فعل]

وَزَّعَ

فعل گذرا

1 پخش کردن

  • 1.بِمُنَاسَبَةِ العِيدِ، سَنَجْمَعُ الهَدَايَا وَ نُوَزِّعُهَا عَلَى الأَطْفَال.
    به مناسبت عید، هدایا را جمع‌آوری کرده و بین کودکان پخش خواهیم کرد.
  • 2.طَلَبَ الأُسْتَاذُ مِنْهُمْ أَنْ يَجْلِسُوا فِي قَاعَةِ الإِمْتِحَانِ، ثُمَّ وَزَّعَ عَلَيْهِمْ أَورَاقَ الإِمْتِحَان.
    استاد از آن‌ها خواست که در سالن امتحان بنشینند، سپس برگه‌های امتحان را میان آن‌ها پخش کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان