خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پشت
2 . ظهر
3 . آشکار شدن
[اسم]
ظَهْر
قابل شمارش
مذکر
[جمع: ظُهُور]
1
پشت
1.أَحُسُّ بِالْأَلَم فِي ظَهْرِي.
پشتم درد میکند.
[اسم]
ظُهْر
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَظْهَار]
1
ظهر
نیمروز
1.هَلْ نِمْتَ فِي الظُّهْر؟
آیا ظهر خوابیدی؟
[فعل]
ظَهَرَ
فعل ناگذر
1
آشکار شدن
ظاهر شدن
1.فَجْأَةً ظَهَرَ سَحَابٌ فِي السَّمَاء.
ناگهان ابری در آسمان ظاهر شد.
2.مَعَ الصُّبْحِ تَظْهَرُ الشَّمْسُ.
با آمدن صبح خورشید آشکار میشود.
کلمات نزدیک
مؤخرة العنق
أسفل
رقبة
حلمة الثدي
كتف
خصر
إصبع
إبهام
ظفر
إصبع القدم
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان