خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خمیر
[اسم]
عَجِين
قابل شمارش
مذکر
[جمع: عُجُن]
1
خمیر
1.قَرَّصَتِ الخَبَّازَةُ العَجِينَ.
نانوا خمير را براى پختن به قطعات گرد تقسيم كرد.
کلمات نزدیک
ود
شاء
حل
جرب
بديع
فلاة
وكنة
هام
دنا
رجا
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان