Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . نزدیک شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
دَنَا
فعل ناگذر
1
نزدیک شدن
1.أَخَافُ مِنْكَ وَ أَرْجُو وَ أَسْتَغِيثُ وَ أَدْنُو.
از تو میترسم و به تو امیدوارم و از تو کمک میخواهم و به تو نزدیک میشوم.
2.السَّفِينَةُ تَدْنُو مِنَ الشَّاطِئ.
کشتی از ساحل در حال نزدیک شدن است.
3.هَلْ تَسْتَطِيعُ أَنْ تَرَى تِلْكَ السَّيَّارَة؟ تَدْنُو السَّيَّارَةُ.
آیا میتوانید آن ماشین را ببینید؟ ماشین نزدیک میشود.
کلمات نزدیک
هام
وكنة
فلاة
عجين
ود
رجا
رضي
رفات
شكا
عادي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان