Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . دشمن
2 . عادی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
عَادِي
قابل شمارش
مذکر
[جمع: عُدَاة]
1
دشمن
1.أَحِبَّتِي هَجَرُونِي كَمَا تَشَاءُ عُدَاتِي.
یارانم از من جدایی گزیدند، همان طور که دشمنانم میخواهند.
2
عادی
معمول
1.قَالَ الطَّبِيبُ: الضَّغْطُ عَادِي. مَاشَاءَ اللّه! مَاذَا فَعَلْتَ؟
پزشک گفت: فشار عادی است. ماشاءالله ! چه کار کردی؟
کلمات نزدیک
شكا
رفات
رضي
رجا
دنا
عشية
غداة
فتش
مجرب
محمدة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان