Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . جستوجو کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
فَتَّشَ
فعل گذرا
1
جستوجو کردن
گشتن
1.فَتَّشَ المَسْؤولُ حَقَائِبَ المُسَافِرِين.
آن مسؤول کیف مسافران را گشت.
2.قَدْ تُفَتَّشُ عَيْنُ الحَيَاةِ فِي الظُّلُمَاتِ.
گاهی چشمه زندگی در تاریکیها جستوجو میشود.
کلمات نزدیک
غداة
عشية
عادي
شكا
رفات
مجرب
محمدة
مرر
مليح
ممزوج
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان