[فعل]

رَضِيَ

فعل گذرا

1 راضی شدن راضی بودن، خشنود بودن

  • 1.رَضِيَ اللَّهُ عَنهُم وَرَضوا عَنهُ ذَلِكَ الفَوزُ العَظيمُ.
    هم خداوند از آن‌ها خشنود است، و هم آن‌ها از خدا خشنودند؛ این، رستگاری بزرگ است.
  • 2.يَرْضَى مُحَمَّد بِالْحِصَّة الصُّغْرَى.
    محمد به سهم کم‌تر راضی است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان