خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به شمار آمدن
[فعل]
عَدَّ
فعل گذرا
1
به شمار آمدن
شمردن، حساب کردن
1.تُعَدُّ الدُّكْتُورَة "آنّه مَارِي شِيمِل" مِنْ أَشْهَرِ المُسْتَشْرِقِين.
دکتر "آنه ماری شیمل" یکی از مشهورترین خاورشناسان به شمار میآید.
کلمات نزدیک
شهادة
شكل
حضارة
حصل
ثقافة
فخرية
فرنسية
مد
مستشرق
أعجب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان