خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برکناری
[اسم]
عَزْل
غیرقابل شمارش
مذکر
1
برکناری
برکنار کردن
1.أَمَرَ القَاضِي بِعَزْلِهِ.
قاضی دستور برکناری او را داد.
کلمات نزدیک
خامسة عشرة
حاسوب
تسليم
إنترنت
أمين
أنزل
نعمة
أوجد
بالغ
جذوة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان