خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برگشتن
[اسم]
عَودَة
غیرقابل شمارش
مونث
1
برگشتن
بازگشتن
مترادف و متضاد
الرُّجُوع
1.خَيَّرَهَا بَيْنَ الإِقَامَة مَعَهُ مُعَزَّزَةً أَوِ العَودَة إِلَى قَومِهَا سَالِمَةً رَاضِيَةً.
به او اختیار داد بین اینکه نزد او با عزت و گرامی بماند یا سالم و خشنود نزد قومش بازگردد.
کلمات نزدیک
رداء
حضن
انفض
انزعج
أمرد
غليظ القلب
فسيلة
لان
ما أسرع
معزز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان