خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چال گونه
[اسم]
غَمَازَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: غَمَازَات]
1
چال گونه
1.لَقَدْ كَانَ لَدَيْه غَمَازَة.
او چال گونه داشت.
کلمات نزدیک
ذقن
خد
حدقة
رمش
حاجب
تجعد
نمش
لسان
منخر
صدغ
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان