خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قلب
[اسم]
قَلْب
قابل شمارش
مذکر
[جمع: قُلُوب]
1
قلب
مترادف و متضاد
فُؤاد
1.طِوَالَ سَنَة كَامِلَة بَقِيتُ أَشْعُرُ بِغُصَّة فِي قَلْبِي.
یک سال کامل در قلبم احساس غصه و اندوه میکردم.
کلمات نزدیک
نخاع العظم
عمود فقري
عظم الأنف
عظم الفك
غضروف
رئة
كبد
كلية
وريد
شريان
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان