خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قیف
[اسم]
قَمْع
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَقْمَاع]
1
قیف
1.تَمَّ سَكْب السَّوَائِل مِنْ خِلَال القَمْع.
مایعات از طریق قیف ریخته شد.
کلمات نزدیک
مختبر
أمبير
كرة
مساحة
حجم
طبق بتري
مجهر
مغناطيس
ماصة
فلتر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان