خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کسر (ریاضی)
2 . شکستگی
3 . شکستن
[اسم]
كَسْر
قابل شمارش
مذکر
[جمع: كُسُور]
1
کسر (ریاضی)
1.هَلْ عِنْدَك مَعْلُومَات عَنِ الكَسْر فِي الرِّيَاضِيَات؟
آیا درباره کسر در ریاضی اطلاعات دارید؟
2
شکستگی
كَسْرُ اليَد
شکستگی دست
[فعل]
كَسَّرَ
فعل گذرا
1
شکستن
شکاندن
1.كَسَّرَ الجَمِيعَ الأَصْنَامِ فِي المَبْعَدِ إِلَّا الصَّنَمَ الكَبِيرَ.
همه بتها را در پرستشگاه به جز بت بزرگ شکست.
2.يُكَسِّرُ مُحَمَّد الأَخْشَابَ لِلمَوقِد.
محمد برای اجاق چوبها را میشکند.
کلمات نزدیک
قسمة
طرح
جمع
نتيجة
مقلمة
بسط الكسر
مقام الكسر
حسابيات
معادلة رياضية
أول
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان