خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عیب گرفتن
[فعل]
لَمَزَ
فعل گذرا
1
عیب گرفتن
مورد عیبجویی قرار دادن
1.لاتَلْمِزُوا أَنْفُسَكُم.
یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید.
2.لِمَاذَا تَلْمُزُ مِنَ الآخَرِين؟
چرا از دیگران عیب میگیرید؟
کلمات نزدیک
ميت
ديباج
خفي
حرم
تواصل
لقب
كره
كبيرة
قد
فضح
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان