خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تابلو
[اسم]
لَوحَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: لَوحَات]
1
تابلو
1.اِشْتَرَیْتُ لَوحَة جَدِیدَة.
تابلوی جدید خریدم.
2.هَلْ هَذِهِ اللَّوحَة الغَالِيَّة لَكُم؟
آیا این تابلوی ارزشمند، برای شما است؟
3.يَا لَهَا مِنْ لَوحَة جَمِيلَة!
عجب تابلوی خوشگلی!
کلمات نزدیک
جمهور
مسرح
سمفونية
مفتاح موسيقي
نوتة موسيقية
رسم
لوحة الألوان
فرشاة
طلاء زيتي
اوريغامي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان