1 . نرم 2 . نرمی
[صفت]

لَيِّن

قابل مقایسه

1 نرم

مترادف و متضاد خَشِن صلب
  • 1.هَذَا لَيِّنٌ جِدّاً.
    این خیلی نرم است.
  • 2.يَجِبُ أَنْ يَكُونَ كَلامُهُ لَيِّناً عَلَى قَدْرِ عُقُولِ المُسْتَمِعِين.
    باید سخن او نرم و به‌اندازه خرد شنوندگان باشد.
[اسم]

لِين

قابل شمارش مذکر

1 نرمی

مترادف و متضاد خُشُونَة
  • 1.عَوِّدْ لِسَانَكَ لِينَ الكَلَامِ.
    زبانت را به نرمی سخن عادت بده.
  • 2.يُعْجِبُنِي فِي مُحَمَّد لِين كَلَامِهِ.
    من از به نرمی سخن‌گفتن محمد خوشم می‌آید.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان