Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . بیدار شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
اِسْتَيْقَظَ
فعل ناگذر
1
بیدار شدن
1.اِسْتَيْقَظَ اِبْنِي لِأَنَّكَ كُنْتَ تَتَحَدَّث بِصُوتٍ عَالٍ.
پسرم از خواب بیدار شد، زیرا شما با صدای بلند صحبت میکردید.
2.اِسْتَيْقَظْتُ فِي السَّاعَة الثَّانِيَة.
ساعت دو بیدار شدم.
کلمات نزدیک
مملوء
لين
قياس
كيلومتر
فقط
اشترى
قاد
قفز
دفع
استراح
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان