خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پول
2 . مایل شدن
[اسم]
مَال
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَمْوَال]
1
پول
مال
1.هَلْ عِنْدَك مَال؟
آیا پول داری؟
2.يَسْتَخْدِمُ مَالَهُ لِمُسَاعَدَة الفُقَرَاء.
او از پولش برای کمک به فقرا استفاده میکند.
التَّعَرُّف عَلَى الأمْوَال الَّتِي تَجِبُ فِيهَا الزَّكَاة
آشنایی با اموالی که به آن زکات تعلق میگیرد
[فعل]
مَالَ
فعل ناگذر
1
مایل شدن
راغب شدن، تمایل داشتن
1.فَمِنَ النَّاس مَنْ يَمِيلُ إِلَى المُحَاوَلَة وَمِنْهُم مَنْ يَمِيلُ إِلَى التَّكَاسُل.
برخی افراد تمایل به تلاش، و برخی دیگر تمايل به تنبلی دارند.
کلمات نزدیک
فقرة
بصمة
مشتبه فيه
دليل
قضية
عملة
ورقة نقدية
بطاقة الائتمان
الصراف الآلي
توقيع
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان