1 . باتلاق
[اسم]

مُسْتَنْقَع

قابل شمارش مذکر
[جمع: مُسْتَنْقَعَات]

1 باتلاق مرداب

  • 1.هَلْ وَجَدْتَ المُسْتَنْقَع؟
    آیا باتلاق را پیدا کردی؟
  • 2.هُوَ وَصَلَ إِلَى مَنَاطِقَ فِيهَا مُسْتَنْقَعَاتٌ مِيَاهُهَا ذَاتُ رَائِحَةٍ كَرِيهَةٍ.
    او به مناطقی رسید که در آن مرداب‌هایی بود که آب‌هایش بوی ناپسندی داشت.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان