خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مصیبت
[اسم]
مُصِيبَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: مَصَائِب]
1
مصیبت
بلا، پیشامد ناگوار
1.أَنْتَ تَعْلَمُ مَعْنَى المُصِيبَة، صَحِيح؟
شما معنای مصیبت را میدانید، درست است؟
2.الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ.
همانان که چون پیشامد ناگوارى به آنان برسد مىگویند: ما از آن خداییم و بهسوى او بازمىگردیم.
کلمات نزدیک
منع
اختيار
استمر
تجربة
صبر
حادثة
ملأ
ملجأ
قطف
استعمل
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان