خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مأموریت اداری
[اسم]
مُهِمَّة إِدَارِيَّة
قابل شمارش
مونث
[جمع: مُهِمَّات إِدَارِيَّة]
1
مأموریت اداری
1.زَوجِي فِي مُهِمَّة إِدَارِيَّة وَ لِهَذَا لَا نَسْتَطِيعُ أَنْ نُسَافِرَ اليَوم.
همسر من در یک مأموریت اداری است و به همین دلیل امروز نمیتوانیم سفر کنیم.
2.لَدَيَّ مُهِمَّة إِدَارِيَّة هَذَا الأُسْبُوع.
من این هفته یک مأموریت اداری دارم.
کلمات نزدیک
بكل سرور
ظلم
عصفور
دمع
نفع
إحدى
أعلم
بالتأكيد
بعدما
بقي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان