خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مرده
[اسم]
مَيْت
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَمْوَات]
1
مرده
1.رَأَيْتُهُ مَيْتاً فِي فِرَاشِهِ!
او را مرده در بسترش دیدم!
2.لايَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً!
هیچیک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد!
کلمات نزدیک
ديباج
خفي
حرم
تواصل
تواب
لمز
لقب
كره
كبيرة
قد
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان