خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . افتادن
[فعل]
وَقَعَ
فعل ناگذر
1
افتادن
1.مَنْ حَفَرَ بِئْراً لِأَخِيهِ وَقَعَ فِيهَا.
اگر کسی بهر کسی چاه بکند، خودش در آن میافتد. [چاه مكن بهر كسی اول خودت دوم كسی.]
2.هُوَ وَقَعَ عَلَى الأَرْض.
او برروی زمین افتاد.
کلمات نزدیک
والدة
نصر
نسي
لبس
فرح
أختين
أكبر
أيها
أيتها
ب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان