Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . خوشحال شدن
2 . شادی
3 . شاد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
فَرِحَ
فعل ناگذر
1
خوشحال شدن
1.حَتْماً سَتَفْرَحُ مِن نَجَاحِي.
حتما تو از موفقیت من خوشحال خواهی شد.
2.فَرِحْتُ کَثِیراً.
خیلی خوشحال شدم.
3.يَفْرَحُ مُحَمَّد بِحُضُور خَطِيبِهِ.
محمد از حضور نامزدش خوشحال میشود.
[اسم]
فَرَح
قابل شمارش
مذکر
1
شادی
1.مَاذَا تَفْعَل لِلْحُصُول عَلَی الفَرَح؟
برای بهدست آوردن شادی چه میکنید؟
2.نَحْنُ نَحْتَاجُ إِلَى الفَرَح.
ما به شادی نیاز داریم.
3.يُسْعِدُنِي أَنْ أَرَاكَ فَرِحاً.
دیدن شادی شما مرا خوشحال میکند.
[صفت]
فَرِح
قابل مقایسه
1
شاد
دلخوش، خوشحال
1.مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ.
از كسانى كه دين خود را قطعه قطعه كردند و فرقه فرقه شدند؛ هر حزبى به آنچه پيش آنهاست دلخوش شدند.
2.يُسْعِدُنِي أَنْ أَرَاكَ فَرِحاً.
خوشحالی شما مرا خوشحال میکند.
کلمات نزدیک
إله
جو
عبر
حفظ
حزن
لبس
نسي
نصر
والدة
وقع
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان