Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . عبور کردن
2 . از راه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
عَبَرَ
فعل گذرا و ناگذر
1
عبور کردن
1.عَبَرَ السَّابِحُ النَّهْرَ.
شناگر از رودخانه عبور کرد.
2.نَحْنُ اِسْتَطَعْنَا أَنْ نَعْبِرَ.
ما توانستیم عبور کنیم.
3.هَلْ عَبَرْتَ بِسُهُولَة؟
آیا به آسانی عبور کردی؟
[حرف اضافه]
عَبْرَ
1
از راه
از طریق
1.تَعَال لِنَتَكَلَّم عَبْرَ الهَاتِف.
بیا از طریق تلفن صحبت کنیم.
2.وَجَدَ وَظِيفَة جَدِيدَة عَبْرَ تَعَلُّم اللُّغَة الجَدِيدَة.
او با یادگیری زبان جدید، شغل جدیدی پیدا کردهاست.
کلمات نزدیک
حفظ
حزن
قال
حد
قطع
جو
إله
فرح
لبس
نسي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان