[فعل]

حَزِنَ

فعل ناگذر

1 غمگین شدن ناراحت شدن

  • 1.لِمَاذَا حَزِنْتَ يَا عَزِيزِي؟
    عزیزم چرا غمگین شدی؟
  • 2.هَلْ حَزِنْتَ؟
    آیا ناراحت شدی؟
  • 3.هُوَ حَزِنَ مِنْ صَدِيقِهِ.
    او از دوستش ناراحت شد.
[اسم]

حُزْن

قابل شمارش مذکر
[جمع: أَحْزَان]

1 غم اندوه

  • 1.صَدِيقِي يُشَارِكُنِي الفَرَحَ وَ الحُزْنَ.
    دوستم شریک شادی و اندوه من است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان