خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوخت
[اسم]
وَقُود
غیرقابل شمارش
مذکر
1
سوخت
مواد سوختی
1.تَنْقُلُ النَّاقِلَاتُ مُشْتَقَاتِ النِّفْطِ مِنَ المَصَافِي إِلَى مَحَطَّاتِ الوَقُودِ فِي البِلَادِ.
نفتکش فراوردههای نفت را از پالایشگاه به ایستگاههای سوخت در کشور منتقل میکند.
2.هَذَا الفُرْن يَحْتَاجُ إِلَى وَقُود.
این کوره به سوخت نیاز دارد.
کلمات نزدیک
استهلاك
مصدر
تسجيل
نفط
سياحة
مطاط
اتصالات
أنبوب
أنجح
إنذار
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان