1 . واگذار کردن 2 . پخش کردن (برنامه رادیویی یا تلویزیونی) 3 . ترجمه کردن
[فعل]

übertragen

/ˌyːbɐˈtʀaːɡn̩/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: übertrug] [گذشته: übertrug] [گذشته کامل: übertragen] [فعل کمکی: haben ]

1 واگذار کردن ارجاع کردن

  • 1.Er hat sein Amt an einen Unbekannten übertragen.
    1. او دفترش [سمتش] را به یک غریبه واگذار کرد.

2 پخش کردن (برنامه رادیویی یا تلویزیونی)

  • 1.Der Sender übertrug die Rede des Präsidenten.
    1. شبکه (تلویزیونی) سخنرانی رئیس جمهور را پخش کرد.
  • 2.Die Tennisspiele werden täglich direkt übertragen.
    2. مسابقات تنیس، روزانه به صورت مستقیم پخش می‌شوند.

3 ترجمه کردن برگرداندن

  • 1.Sie hat den Roman aus dem Spanischen ins Russische übertragen.
    1. او رمان را از اسپانیایی به روسی ترجمه کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان